سفارش تبلیغ
صبا ویژن
...منوی اصلی...

...یاثارالله-ع...

...لوگوی وبلاگ...

...نوای دل...

بسم رب الحسین(ع)

از حضرت زین العابدین (ع)روایت شده که:
چون سرامام حسین(ع)را نزد یزید آوردند،همواره مجلس میگساری تشکیل می داد و سر مقدس حسین(ع)را مقابل خودمی گذاشت.
یکی از روزها فرستاده پادشاه روم که خود هم از اشراف و بزرگان روم بود به مجلس یزید در امد و گفت:ای پادشاه عرب این سر کیست؟
یزید گفت:تو را با این سر چه کار است؟
گفت:من وقتی نزد پادشاه خود بر می گردم هر چه دیده ام از من میپرسد و دوست دارم داستان این سر و صاحب آن را برای او بگویم تا در شادی و سرور با تو شریک باشد
یزید گفت:این سر حسین بن علی بن ابیطالب است.
رومی گفت:مادرش کیست؟
گفت:فاطمه دختر رسول خدا(ص)
نصرانی گفت:اف بر تو و دین تو! دین من بهتر از دین شماست،زیرا پدر من از نبیره های داوود بوده و بین من و او،پدران بسیاری فاصله هستند و نصرانی ها مرا بزرگ می شمارند و خاک پای مرا برای تبرک بر می دارد،برای اینکه من از اولادهای داوود هستم.
ولی شما فرزند دختر پیغمبر خود را می کشید،درصورتی که بین او و پیغمبر شما یک مادر بیشتر فاصله نیست.این چه دینی است که شما دارید!پس از ان به یزید گفت:آیا داستان کنیسه ی حافر را شنیده ای؟گفت:بگو بشنوم.
آن مرد نصرانی گفت:بین عمان و چین،دریائی است که عبور از آن یکشال مسافت است و در آن دریاهیچ آبادی و جود ندارد،بجز یک شهرکه در وسط آب قرار گرفته و هشتاد فرسنگ درهشتاد فرسنگ زمین زیرآن شهر است و در روی زمین شهری بزرگتر از آن نیست و از آن شهر یاقوت و کافور به ممالک دیگر حمل می شود و درختمهای آنجا عود و عنبر است
این شهر در تصرف نصاری است و هیچ پادشاهی جزپادشاه نصرانی ها در آن دست ندارد درآن شهر؛کنیسه های(1) بسیاری است و بزرگترن آنها،کنیسه ی حافر است و در محراب آن حقه ای از طلاآویخته شده در آن حقه سُمی است که می گویند این سُم الاغی است که عیسی بر آن سوار شده اطراف آن حقه را با پارچه های حریر آیین بسته اند و در هر سال جماعت زیادی از نصاری از راههای دور به زیارت آن کنیسه می آیند و اطراف آن حقه طواف میکنند و آن را می بوسند و آنجا حاجات خود را از خداوند میخواهند
آری!نصاری چنین میکنند و عقیده ی آنها همین است درباره ی آن سُم که گمان دارند سُم الاغی است که عیسی پیغمبر آنها بر آن سوارشده.ولی شما پسر پیغمبر خود را می کشید!
لابارَکَ الله فیکُم و لا فی دینکُم
یزید گفت:این نصرانی را بکشید که مرا در مملکت خود رسوا نکند.نصرانی چون احساس کشته شدن نمود،به یزید گفت:آیا مرا می کشی؟
گفت :اری .گفت:پس بدان که:
دیشب پیغمبر شما را در خواب دیدم و به من فرمود:ای نصرانی تو از اهل بهشتی.من از این بشارت تعجب کردم.اینک مـــــی گویم:
«اَشهَدُاَن لا اِلهَ اِلاٌَ اللهُ واَشهَدُ اَنٌَ مُحَمٌَداً رَسُولَ الله».
پس از آن سر مقدس حسین(ع)را برداشت و به سینه چسباند و آن را بوسید تا کشته شد.

خدایا!بهمون توفیق بده که از شیعیان واقعی باشیم

*اللهم ارزقنا زیاره الحسین فی الدنیا و الاخره

التماس دعا....

پله...پله...تا خدا!به روز شد:کلام مولا امیرالمومنین(ع)

یاعلی

..................................................................
1.کنیسه: محلی است که نصاری برای عبادت اختصاص می دهند و در عبادتگاه آنهاست



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :حسین بن علی (ع)::[یاحسین-ع]


    ...آمار وبلاگ...

    ...آرشیو...

    ...اشتراک در خبرنامه...

    ...طراح قالب...