سفارش تبلیغ
صبا ویژن
...منوی اصلی...

...یاثارالله-ع...

...لوگوی وبلاگ...

...نوای دل...

بسم الله الرحمن الرحیم

و اینک به یاری خدا میخواهیم از حماسه بگوئیم .حماسه ای که تاریخ را تغییر داد .
 حماسه ای که در دلهای آزادگان تا ابد حرارت ایجاد کرد . حرارتی که خاموشی ندارد و نسل به نسل و سینه به سینه انتقال یافته و هر روز جلائی بیشتر میبابد.
حسین ( ع ) یک‏ شخصیت حماسی است اما نه آنطور که جلال‏الدین خوارزمشاه یک شخصیت حماسی‏ است و نه آنطور که رستم افسانه‏ای یک شخصیت حماسی است . حسین ( ع ) یک شخصیت حماسی است ، اما حمـــاسه انسانیت ، حماسه بشریت ، نه حماسه‏ قومیت . سخن حسین ( ع ) ، عمل حسین ( ع ) ، حادثه حسین ( ع ) ، روح حسین‏ ( ع )  همه چیز حسین ( ع ) هیجان است ، تحریک است ، درس است ، القاء نیروست ، امـــــــا چه‏جور القاء نیروئی ؟ چه‏ جور درسی ؟ آیا از آن جهت‏ که مثلا به یک قوم بخصوص منتسب است ؟ ! یا از آن جهت که شــرقی است ؟ یا از آن جهت که مثلا عرب است و غیر عرب نیست ؟ ! یا به قول بعضی از ایرانیها از آن جهت که مثلا زنش ایرانی است ؟ ! اساسا در وجود حسین ( ع ) یک چنین حماسه‏هائی نمی‏تواند وجود داشته باشد و علت شنـــاخته نشدن حسین ( ع ) هم همین است . چون حماسه او بالاتر و مافوق اینگونه حمـــــــاسه‏هاست ، کمتر افـــــراد می‏توانند او را بشنـــاسند . حالا ببینیم که واقعا چطور است ؟ شما در جهان یک شخصیت حماسی مانند شخصیت حسین‏بن‏علی ( علیهماالسلام ) از نظر شدت حمـــاسی بودن و از نظر علو و ارتفاع حماسه یعنی جنبه‏های انسانی نه‏ جنبه قومی ‏و ملی پیدا نخواهید کرد . حسین ( ع ) سرود انسانیت است ، نشید انسانیت است و به همین دلیل نظیر ندارد، و به جرأت عرض می‏کنم که‏ نظیر ندارد.شما در دنیا حماسه‏ای مانند حماسه حسین بن‏علی (ع) پیدا نخواهید کرد ، چه از نظر قدرت و قوت حماسه و چه از نظر علو و ارتفاع و انسانی بودن آن.و متاسفانه ما مردم این حماسه را نشناخته‏ایم. حادثه عاشورا و تاریخچه کربلا دو صفحه دارد ، یک صفحه سفید و نورانی و یک صفحه تاریک،سیاه و ظلمانی که هر دو صفحه‏اش یا بی‏نظیر است و یا کم نظیر.اما صفحه سیاه و تاریکش از آن نظر سیاه و تاریک است که در آن فقط جنایت بی‏نظیر و یا کم نظیر می‏بینیم .من جرات نمی‏کنم بگویم جنایتی مثل جنایت کربلا در دنیا وجود نداشته است، ولی‏ می‏توانم بگویم در مشرق زمین وجود نداشته است .از این نظر حادثه کربلا یک جنایت و یک تراژدی است ، یک مصیبت است‏ ، یک رثـاء است . این صفحه را که نگاه می‏کنیم ، در آن ، کشتن بیگناه‏ می‏بینیم ، کشتن جوان می‏بینیم ، کشتن شیرخــــوار می‏بینیم ، اسب بر بدن مرده‏ تــاختن می‏بینیم ، آب ندادن به یک انسان می‏بینیم ، زن و بچه را شلاق زدن‏ می‏بینیم ، اسیر را بر شتر بی جهاز سوار کردن می‏بینیم . از این نظر قهرمان حادثه کیست ؟واضح است وقتی که حادثه را از جنبه جنایی نگــاه کنیم‏ ، آن که می‏خورد قهرمــــان نیست ، آن بیچـــاره مظلوم است.قهرمان حادثه در این نگاه یزیدبن‏معاویه است ، عبیدالله‏بن‏زیاد است، عمرسعد است، شمربن‏ذی‏الجوشن است، خولی است و یک عده دیگر . لذا وقتی که صفحه سیاه‏ این تاریخ را مطالعه می کنیم ،فقط جنــایت و رثاء بشریت را می بینیم. پس اگر بخواهیم شعر بگوئیم چه باید بگوئیم؟باید مرثیه بگوئیم و غیر از مرثیه چیز دیگری نیست که بگوئیم .باید بگوئیم :

                          زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد               فریاد العطش ز بیابان کربلا
اما آیا تاریخچه ی عــاشورا فقط همین یک صفحه است؟ آیــــا فقط رٍثاء است ؟ فقط مصیبت است و چیز دیگری نیست اشتباه ما همین است . این تاریخچه یک صفحه ی دیگر هم دارد که قهرمان آن صفحه ، دیگر پسر معــاویه نیست ، پسرزیاد نیست ، پسر سعد نیست ، شمر نیست . در آنجا ، قهرمان حسین ( ع ) است . در آن صفحه ، دیگر جنایت نیست ، تراژدی نیست ، بلکه حمـــــاسه است ، افتخــــار و نورانیت است‏ ، تجلی حقیقت وانسانیت است ، تجلی حق‏پرستی است . آن صفحه را که نگاه‏ کنیم ، می‏گوئیم بشریت حق دارد به خودش ببالد . امـاوقتی صفحه سیاهش را مطالعه می‏کنیم می‏بینیم که بشریت سر افکنده است و خودش را مصداق آن آیه‏ می‏بیند که می‏فرماید : « قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک »مسلما جبرئیل ‏امین در مقابل اعلام خدا که فرمود : « انی جاعل فی الارض خلیفة » سـؤالی نمی‏کند ، بلکه آن‏ دسته از فرشتگان که فقط صفحه سیاه بشریت را می‏دیدند و صفحه دیگر آن را نمی‏دیدند ، از خـــدا این سؤال را می‏کردند که آیا می‏خواهی کسانی را در زمین‏ قرار دهی که فساد کنند و خونها بریزند ؟و خدا در جواب آنها فرمود : « انی اعلم ما لا تعلمون » من می‏دانم چیزی را که شمــا نمی‏دانید . آن صفحه ، صفحه‏ای است که ملک اعتراض می‏کند ، بشر سرافکنده است و این صفحه ، صفحه‏ای است که بشریت به آن افتخار می‏کند .چرا باید حادثه‏ کربلا را همیشه از نظر صفحه سیاهش مطالعه کنیم ؟ و چرا باید همیشه‏ جنایتهای کــربلا گفته شود ؟چرا همیشه باید حسین‏بن  علی ( ع ) از آن جنبه ای که مورد جنایت جانیان است مورد مطالعه مـــــا قرار بگیرد ؟چرا شعارهائی که به نام حسین‏بن‏علی ( علیهماالسلام ) می‏دهیم و می‏نویسیم ، از صفحه تاریک عـــاشورا گرفته شود ؟ چرا ما صفحه نورانی این‏ داستان را کمتر مطالعه می‏کنیم ، در حـــالی که جنبه حماسی این داستان صد برابر بر جنبه جنائی آن می‏چربد . و نورانیت این حادثه بر تاریکی آن خیلی‏ می‏چربد پس بـــاید اعتراف کنیم که یکی از جانیهــــای بر حسین بن علی ( علیهما السلام ) ما هستیم که از این تاریخچه فقط یک صفحه‏اش را می‏خــوانیم ، و صفحه دیگرش را می‏خوانیم . جانیهای بر امام‏حسین ( ع ) آنهائی هستند که‏ این تــــاریخچه را از نظر هدف منحرف کرده و می‏کنند . حسین ( ع ) را یک روز کشتند و سر او را از بدن جدا کردند ، اما حسین ( ع ) که فقط این تن نیست ، حسین ( ع ) که مثل من و شمانیست ، حسین ( ع‏ ) یک مکتب است و بعد از مرگش زنده‏تر می‏شود . دستگاه بنی‏امیه خیال کرد که حسین ( ع ) راکشت و تمام شد ، ولی بعد فهمید که مـرده حسین ( ع ) از زنده حسین (ع) مزاحمتر است، تربت حسین ( ع ) کعبه صاحبدلان است . زینب هم به یزید همین را گفت . گفت اشتباه کردی ، « کد کیدک واسع‏ سعیک ، ناصب جهدک فوالله
لا تمحواذ کرنا ، و لا تمیت وحینا » ، هر نقشه‏ای که داری بکـــار ببر ولی مطمئن بــاش تو نمی‏توانی برادر مرا بکشی وبمیرانی ، برادر من زندگیش طور دیگر است ، او نمرد ، بلکه زنده‏تر شد .
پی نوشت1 : این بحث ادامه دارد ...
پی نوشت 2 : در تهیه این مطلب از کتاب حماسه حسینی استفاده شده است.
پی نوشت 3 : برای گسترش فرهنگ ناب حسینی و اهداف واقعی این حماسه شما بازدیدکننده عزیز چه کرده ای ؟ 
یا علی (ع) ...



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :خادم الحسین(ع)::[یاحسین-ع]


    ...آمار وبلاگ...

    ...آرشیو...

    ...اشتراک در خبرنامه...

    ...طراح قالب...