«یادی از زینب (س)»
87/3/5 10:23 ص
در اخبار آمده که هر گاه حضرت زینب به دیدار برادرش امام حسین (ع ) مى آمد، حضرت به احترام او جلو پایش حرکت مى کرد و سر پا مى ایستاد و او را در جاى خود مى نشاند به راستى که این خود مقام عظیمى است که آن حضرت در نزد برادرش داشت ، همان گونه که او امین و امانتدار پدر، نسبت به هدایاى الهى بود.
و گفته اند: حضرت امیرالمؤ منین (ع ) هنگامى که زینب (س ) را به پسر برادرش عبدالله بن جعفر تزویج کرد، در ضمن عقد، شرط نمود هر گاه زینب خواست با برادرش حضرت امام حسن (ع ) سفر رود، او را از آن منع نکرده و باز ندارد، و چون عبدالله بن جعفر خواست حضرت امام حسین (ع ) را از سفر عراق باز دارد و حضرت آن را نپذیرفت و عبدالله ماءیوس و نومید گردید، دو فرزندش عون و محمد را فرمان داد که به همراه آن بزرگوار به عراق روند و در برابر آن حضرت جهاد و کارزار نمایند، و هنگامى که حضرت امام حسین (ع ) روانه کوفه شد، هر کس او را ملاقات و دیدار مى نمود، از مردم کوفه و مکر و فریب ایشان او را مى ترسانید، حضرت امام حسین (ع ) مى فرمود: ((ایم الله لتقتلنى الفئة ، و لیسلطن علیهم من یذلهم ))؛ به خدا سوگند هر آینه گروه ستمگران مرا مى کشند، و خدا کسى را که آنان را ذلیل و خوار گرداند، بر ایشان مسلط و چیره نماید.
حضرت زینب (س ) از برادر بزرگوار خود امام حسین (ع ) چند مطلب پرسید که در ذیل مى خوانید:
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما بزرگتر است یا مصیبت حضرت آدم ؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! آدم بعد از فراق حضرت حوا به وصال رسید اما من بعد از فراق به شهادت مى رسم .
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما نسبت به مصیبت حضرت ابراهیم خلیل در مقام مقایسه چگونه است ؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! آتش به روى حضرت ابراهیم گلستان شد، اما آتش جنگ من سوزان گردد.
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما بزرگتر است یا مصیبت حضرت زکریا؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! زکریا را دفن کردند، اما بدن مرا زیر سم اسبان قرار مى دهند.
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما در مقام مقایسه با مصیبت حضرت یحیى چگونه است ؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! اگر چه سر یحیى را از طریق ظلم و ستم بریدند اما بستگانش را اسیر نکردند، ولى اهل و عیالم را بعد از شهادتم اسیر خواهند کرد.
حضرت زینب : اى برادر! مصیبت شما نسبت به ایوب چگونه است ؟
حضرت امام حسین : اى خواهرم ! زخمهاى ایوب مرهم پذیر شد و خوب گردید، امام زخمهاى من خوب نخواهد شد
حضرت زینب کبرى (س ) از سوم شعبان سال 60 هجرى در مکه بود. چون سربازان یزید مى خواستند در مکه و در حرم امن الهى امام حسین (ع ) را مخفیانه بکشند، لذا امام روز ((ترویه )) که روز هشتم ذى الحجه است ، مکه را به سوى عراق ترک کرد. زینب (س ) نیز در این کاروان حضور داشت .
ابن عباس گفت : یا حسین ! اگر خود مجبور به رفتن هستى ، زنان را با خود همراه مبر.
زینب (س ) چون این سخن را شنید، سر از کجاوه بیرون کرد و گفت : ابن عباس ! مى خواهى مرا از برادرم حسین جدا کنى ؟! هرگز
امام حسین (ع ) بانوان را دلدارى داد و امر به صبر و فرمود: خداوند شما را از دست دشمنان نجات دهد و عاقبت امر شما را نیکو گرداند، و دشمنان شما را به انواع عذاب مبتلا خواهد کرد، و در عوض این مصایبى که به شما رسیده ، خداوند چندین برابر از مواهب خود را به شما عنایت مى فرماید، به زبان چیزى نگویید که موجب کاهش مقام ارجمند شما گردد...
زینب گریه مى کرد، امام به او فرمود: آرام باش اى دختر مرتضى ، وقت گریه طولانى است .
همین که خواست به عزم میدان ، از خیمه بیرون آید، زینب (س ) دامن امام را گرفت و صدا زد:
((مهلا یا اخى ، توقف حتى اتزود منک و اودعک وداع مفارق لا تلاقى بعده ))؛ برادرم ! آهسته باش ، توقف کن تا تو را سیر ببینم و با تو وداع کنم ، آن وداع جدا کننده اى که بعد از آن دیگر ملاقاتى با تو نخواهد بود.
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
لیست کل یادداشت های این وبلاگ :