«روح بلند حسین(ع)!»
85/11/2 7:0 ع
بسم رب الحسین(ع)
محرم!
نامی آشنا، ولی باری از غم رو دلم میگذاره!
آقاجونم بار دیگه ایام سوگواریت رسید.همه جا حرف از عشق بازی شماست حرف از روح بلند شماست!عجب جاذبه ای از عشق خودت رو در دلم گذاشتی تمام وجودم موج التماس شده، شایدهمه چیز رو از نگاهم میخونی که سالیان دراز گناهان بی شمار و عشق خاکی محاصره ام کرده و عشق افلاکی تو رو در دیده ام کم رنگ کرده ولی بدون!هر سال محرم،عشق تو سیاه پوشم میکنه!عشق تو منو به مجلس عزات میاره
ولی میخوام محرم امسال تنها سیاه پوش نباشم بلکه سیاهی ها رو از دلم پاک کنم،یاریم کن!.............
قبلا هم گفتم از حسین(ع)گفتن کار آسونی نیست و یا بهتر بگم کار هر کسی نیست و من کمتر از اونم که از ارباب بگم ولی چیزهائی رو میبینم، میشنوم یا میخونم که نمیتونم اروم بگیرم! اینها رو که میگم واسه خودمه که بفهمم کجای کارم همین!امید که از من قبول کنند.
کم و بیش ازتحریفهائی که در مسئله عاشورا به وجود اومده صحبت کردیم که در پست های اتی از وظایف ما در برابر تحریف ها صحبت خواهم کرد.
روح بلند حسینی!
اون چیزی که بیشتر ماها به زبون میاریم ولی در عملمون کمتر دیده میشه در وجود حسین(ع)متجلی است حرف و عمل حسین (ع)یکی است ،چطور روح یک بشر نوعی تا این حد میتونه شکست ناپدیر باشه،روح بشر چقدر میتونه شکست ناپذیر باشه که بدنش رو قطعه قطعه کنند، جووناشو جلوی چشمش بکشند ،در منتهی درجه، تشنه بشه، حتی به آسمون که نگاه میکنه به نظرش تیره و تار بیاد ،خاندانش روببینه که به اسارت می برند ،هر چه رو داشته از دست داده و اینها رو تنها به پای مصلحت خدای خویش بگذاره و وظیفه اش رو غیر از این نبینه!
هیچ صحنه ای رو همانند صحنه ی کربلا نمیتونید پیدا کنید که فضایل انسانیت در اون اینچنین نمایان شده باشه ،حادثه ای که در اون یک جمعیت هفتاد و دونفری یک سپاه سی هزار نفری رو از نظر روحی شکست بده، آنها پیروز میدان بودند چرا که حتی یک نفر از جمعیت هفتاد و دونفر با اون همه وعده ووعید از سوی دشمن به سپاه دشمن ملحق نشد! از تربیت شدگان مکتب حسین (ع)غیر از این هم انتظار نمیره!لشکریان عمر سعد درجنگ، از جنگ تن به تن خودداری کردند،چون چند نفر از سپاه دشمن که با اصحاب حسین مبارزه کردند اونقدر به اونها نیروی روحی دادن که عمرسعد دستورداد جنگ تن به تن نکنید........خاری و ذلت تا چه حد؟؟؟!
امام حسین(ع) قبل ازجنگ در روز عاشورا دو سه بار خطبه انشاءکردند این عمل ترس و وحشتی رو در عمرسعدبه وجود اورد که نکند سخنان حسین(ع)انها رو تحت تاثیر قرار بده به همین دلیل دستور داد که فریاد سر دهند تا صدای حسین(ع)به کسی نرسه.چه کسی همچون حسین(ع)سراغ دارید که در اون شرایط سخت بتونه دو کلمه از خطبه خودش رو بیان کنه!آیا این علامت شکست نیست ؟آنهانه تنها در مقابل شمشیر حسین (ع)بلکه در مقابل منطق حسین(ع)نیز شکست خوردند
امام حسین(ع)یک موحد و یک دیندار بود که توانست در تاریخ دارای این ارزش و احترام بشه!پیوند حسین(ع)با خدای خویش منجر شد که سپاه دشمن رو با اون عظمت شکست روحی بده و خودش به بالاترین درجه پیروزی یعنی شهادت نائل بشه.اگر به ما گفته اند این عزا را احیا کنید و زنده نگه دارید برای اینه که این نکته ها رو بفهمیم ،برا اینکه عظمت حسین(ع) رو در یابیم برا اینکه اگر اشکی میریزیم همراه با معرفت نسبت به اون حضرت باشه اونوقت هست که حسین(ع)ما رو بالا می بره ،ما رو انسان و اهل حق میکنه(ان شا الله)
خود را شاگرد مکتب حسین(ع)کنیم چرا که مکتب او مکتب انسان سازی است،مکتب عشق است!
امام سجاد(ع):
هرمؤمنی که چشمانش برای کشته شدن حسین بن علی(ع)و همراهانش اشکبار شودواشک بر صورتش جاری گردد خداوند او را در غرفه های بهشتی جای می دهد.
*اللهم ارزقنا زیاره الحسین فی الدنیا و الاخره
التماس دعا...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ :